آسون بگیریم

یه وقتایی دچار خودبینی بیش از حد می شیم و ترس اینکه چقدر همه چیز می تونه حس امنیت و آرامشش ما رو مورد مخاطره قرار بده و در مقابل هر چیزی جبهه می گیریم بی خبر از اینکه خود آگاهیمون در ورطه ی نابودی

و یه وقتایی شروع می کنی به بررسی خودت که ناگریز از اطرافیان نیست یعنی وارد خود آگاهی میشیم انقدر که خودبینی و یه زباله ای بیشتر نمی بینیم.

ولی در لحظه به هر دوش نیاز داریم. کی بشه که آدما(ایرانیا مخصوصا)به ضرورت قانون در راستای نیازشون پی ببرن نه این که قوانین خشک زندگی رو  زندانی بیش تعریف نکنه

پردازش اطلاعات یا اطلاعات پردازش یافته و جویده شده

قانون شماره ی ۱:اگر که شما خیلی خودتون و مشتاق نشون بدین فروشنده به نرخ باباش باهاتون حساب می کنه

قانون شماره ی ۲:پیدا کردن نقطه ی ضعف نشان دهنده ی نقطه ی قدرت شماست

قانون شماره ی ۳:به محض اینکه متوجه شدین طرف کاملا در حصار قدرت شما گرفتار شده زمان و غنیمت بشمارید چون می شه بازی جالبی رو شروع کرد

قانون شماره ی ۴ و ۵ ....و ولش کنین اصلا درس و همینجا تمومش می کنیم

 

 

پازل

شروع کرد برام درد و دل کردن از پسر هشت سالش که ازش دور بود گفت که به همه میگه مامانم و از خورشید بیشتر دوست دارم یاد پستت(همه ی راها به رم می رسد)افتادم