باشد

تمام شهر به فضا رفته یا من از فضا آمده ام؟نمی دانم ولی کمی شیب ملایم برای لوله های فاضلاب هم لازم هست٬ بیشتر از حد معمول کثافات را به جا می گذارد و کمتر٬ هم کثافات را و هم گنداب را.

خیالی که حقیقت دارد

دیشب تا طلوع خورشید بیدار بودم به نظرم دیگر وقتش رسیده بود که شمردن ستارها را به یک جایی برسانم .حالا با خیال راحت دستم را در جیبم می کنم ٬احتیاجی نیست ستاره ام را به آسمان بسپارم می توانم یادگاریه خیال کودکانه ام را نگاه دارم .

آخر می دانی هنوز گواهینامه ندارم

باید که سره ماشین را چرخاند رو به عکسش این جاده هم بسته است٬انگار که چرخش در این مسیرهای یچ در یچ مرا با دایره ی زمان همخوان کرده زمانی که از دو طرف کش آمده . خوب باید که این وسط ها کم آورد طبیعی است از قبلی گذشته ام و به بعدی نرسیده ام٬ با کم آوردن چه کنم ؟این چه سوالی است٬ برای من که نیست چرا که از نقطه ای بی حرکت باید فرار کرد وگر نه فنا خواهم شد.به جاده اطمینانی نیست تنها می ماند...