....

ـ و ای دارم خفه می شم نفسم در نمی یاد 

ـ عیبی نداره تو که قرار نیست هیچ وقت بمیری بذار خفه شی

قرص کامل

از دوباره این بار دیگه با گوشه ی چشم نگاه نمی کنه کامل روش و برمی گردونه بدون هیچ واهمه ای تنها من نمی گم همه می دونن دیگه مثل گربه ی خونگیش دلربایی نمی کنه

از دوباره

رفتم

گفتم

نشستم

شنیدم

 می نویسم

کی زمان خیره شدن و محو شدن می رسه