دلداری

من:هیچی نمی بینم لامپ و روشن می کنی

تو:چرا خودت نمیری پریز بغل میز

من:می ترسم هیچی معلوم نیست می خورم زمین

تو:انقدر خوردم زمین که زانوهام رفته ولی عوضش نمی ترسم