روی صندلی با روکش به ظاهر چرم و پایه یی از جنس فلز نشسته بود آروم و بدون حرکت اضافه٬ همه چیز را آن طور که باید باشد می نمایاند.تو که گوشه ای ایستاده ای و منتظر دعوتی خشک و خالی هستی فضا را با نگاهت جستجو کرده ای و نمایش اجزای مرده ی خانه را با جسم زنده ی روی صندلیی که می بایست چوبی باشد٬ هماهنگ نیافته ای منتظر چه هستی برای خروج اجازه بگیر.
کیانوش عزیزم، بیش تر روی نوشته ت متمرکز شو. یک دست نیست. مثلاْ آروم. درباره ی مفهوم ش هم بعد با هم صحبت می کنیم.
باشه حتما دوباره روش کار می کنم